فقه معاصر:پیشنویس رقص
جایگاه و مفهومشناسی
رقص و حرکات نمایشی، کمتر در منابع متقدم فقهی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عدهای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کردهاند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سؤالات جدیدی طرح میشود؛ از جمله آنکه آیا رقص مطلقاً حکم حرمت دارد یا میتوان مواردی را استثنا کرد. امروزه برخی از رشتههای ورزشی همراه با نوعی رقص انجام میگیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقصهایی نیز حرام است؟ حکم رقصهای محلی و آیینی یا رقصدرمانی چیست؟ آیا میتوان فقط رقصهایی را حرام دانست که به قصد افساد انجام میشود و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا میتوان رقص را بهطور کلی از موضوع حکم شرعی خارج سازیم، آن را مباح بدانیم و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کنیم؟
بسیاری از مراجع تقلید معاصر، از جمله حسینعلی منتظری و سید علی سیستانی، رقص را بهطور کلی حرام میدانند. برخی دیگر همچون سید ابوالقاسم خویی و سید علی خامنهای، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل میدانند.
تعریف رقص
در تعریف رقص گفته شده: «تحریک الجسم بحرکات خاصة علی سبیل اللعب»؛ یعنی به حرکت در آوردن اندام، با حرکات خاص با هدف «لعب». با این تعریف، هر گونه حرکاتی که با هدف و غایت مشخصی انجام میشود، مثل ورزش و امثال آن از دایره مفهومی رقص خارج میشود.[۱]
قید «موزون بودن» بهمعنای مصطلح که در تعریفهای معاصران آمده، در هیچیک از کتب لغت عربی قدیم یافت نشد. تنها «المنجد» و برخی از لغتنامههای فارسی مانند «فرهنگ عمید»، واژه رقص را به «جنبیدن، پا کوفتن، حرکات موزون با آهنگ موسیقی» معنا کردهاند.[۲] که آن هم احتمالاً ناشی از رواج نوع خاصی از رقص در زمان مؤلف کتاب بوده است.
پیشینه فقهی
در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن، بهويژه در منابع متقدم، كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده، کتاب «السرائر» ابنادریس (۵۴۳-۵۹۸ق) است که در ذیل مکاسب محرمه، آن هم بهاختصار و بدون ذکر دلایل فقهی، بیان شده است.[۳] بعد از ابنادریس، علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»[۴] درباره «رقص» فتوا داده است.[۵]
موضوع رقص در فقه اهلسنت پررنگتر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شدهاند،[۶] ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص بهمعناى عام.[۷] در مقالهای پژوهشی گفته شده که يكى از علل كمبود نگاشتههاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمينهاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفهای رقص بوده است.[۸] بدین ترتیب با رواج آشكار رقص در سدههاى اخير در كشورهاى اسلامى، بهتدریج موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و بهتبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.[۹]
پیشینه روایی رقص
در متون روایی شیعه، روایتی مبنی بر تأیید رقص توسط هیچیک از پيشوايان دين به چشم نمیخورد. در منابع حديثى اهلسنّت مواردى از سيره پيامبر اكرم(ص) -غالباً از طريق عايشه- گزارش شده كه بر پايه آنها، آن حضرت به رقص مصطلح آن زمان، توسط برخى مردان كه در مقابل ديدگان ايشان انجام شده است، اعتراضى نكردهاند و افزون بر آنكه رقص دستهجمعىِ گروهى از حبشيان را نظاره كردهاند، به عايشه نيز اجازه ديدن آن را دادهاند.[۱۰]
همچنین ابنابیالحدید نقل کرده که پیامبر بر قومی گذر کرد که مشغول بازی و رقص بودند و حضرت به آنها فرمودند به این کار خود جدی ادامه دهید تا یهود و نصاری بدانند در دین ما مجال چنین اموری هست.[۱۱]
بر پايه برخى گزارشهاى منقول در برخى منابع حديثى شيعه و اهلسنّت، پيشوايان دين كودكان خود را مىرقصاندند (تکان دادن) و همراه با آن اشعارى رَجَزگونه مىخواندند.[۱۲] ملانظرعلی طالقانی به اينگونه روايات براى استنباط حكمِ فقهى رقص استناد جسته است.[۱۳] با این حال گفته شده که آنچه در حضور پيامبر اكرم روى داده، رقص بهمعناى متداول نبوده است تا تقرير پيامبر مجوز شرعى آن باشد، بلکه نوعى نمايش رزمى براى حفظ و اعلان آمادگى مبارزه بوده است.[۱۴]
حکم رقص
در زمینه حکم فقهی رقص، دو دیدگاه کلی وجود دارد: بنابر دیدگاه نخست، رقص بهخودیخود فاقد حکم است و در صورتی حرام میشود که عنوان حرام دیگری، مثل لهو بودن، بر آن مترتب شود.[۱۵] اما بر پایه دیدگاه دیگر، رقص بهخودیخود حرام است.[۱۶]
در میان گروه نخست، محمدرضا نکونام رقص را به سه گونهٔ حرام، جایز و لازم تقسیم می کند؛ ۱. حرام: رقصهای انضمامی و اختلاطی و مهیج، یا درپیدارنده گناه یا اشاعهکننده عنوان باطل، ۲. جایز: رقصهایی که از آن بهعنوان رقص سالم و طراوتبخش نام می برد، و ۳. لازم: رقص زن و شوهر برای یکدیگر که سبب افزایش مودت و علقه بین آنها میشود.[۱۷]
عناوین حرامی که مطابق دیدگاه اول ممکن است بر رقص مترتب گردد، عبارت است از لهویّت، برانگیختن نیروی جنسی، و کاهش اعتبار اجتماعی (وهن)[۱۸] یا زوال حیا.[۱۹] بر این اساس، اگر رقصى بر پايه مبانى فقهى مصداق رقص حرام باشد، ديگر نوع آن (سنّتى يا نو بودن، شرقى يا غربى بودن) در حكم شرعى رقص تغييرى به وجود نمىآورد؛ چنانكه تغيير نام رقص (مثلاً به حركات ورزشى) موجب تغيير حكم آن نمىشود.[۲۰]
در میان فقیهان گروه دوم، استثنائاتی برای حرمت رقص بیان شده است؛ از جمله رقص زن برای شوهرش.[۲۱] یا بالعکس[۲۲] یا رقصیدن زن برای زن.[۲۳] از منظری دیگر، بنابر نظر برخى فقهاى امامى، نشانه تشخيص غناى حرام، رقصآور بودن غناء و مناسب بودن آن براى مجالس لهو و رقص است.[۲۴]
مبانی نظری
در استنباط حکم رقص، توجه به نسبیت لهو بهعنوان دلیل اصلی، میتواند تعیینکننده مبنای فقیه باشد. برخی از فقیهان به این مسأله تصریح نمودهاند که نسبیت بهمعنای تحقق عنوان لهو در برخی و عدم تحقق آن در برخی اشخاص دیگر، میتواند در حکم رقص تأثیر بگذارد و آن را تحتالشعاع قرار دهد.[۲۵] اما در کنار این نگاه، در بسیاری از متون استدلالی اشارهای به این مقوله نشده است.[۲۶]
محمدرضا نکونام نگاهی تاریخی به موضوع رقص داشته و رویکرد تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمينهاى اسلامى را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه میداند و معتقد است اگر میدانداری جبهه حق بر پدیدههای اجتماعی وجود داشت، شاهد رویکرد منصفانهتری نسبت به آن بودیم؛ چرا که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد[۲۷] و بدین ترتیب معتقد بر آن است که نگاه تحقيرآميز غالب به رقص در سرزمينهاى اسلامى، باعث شده است كه رقص در معناى حرفهاى آن كمتر كاركردى هنرى بيابد.[۲۸]
در همین راستا، محسن کدیور، قائل به لزوم هماهنگی بین شریعت و عقل عرفیاند و تفسیری زمانمند از عقل ارائه می دهند؛ یعنی احکام دینی در زمان تشریع آنها هماهنگ با عقل عرفی توصیف میشود و اگر زمانی، عقل عرفی، حکمی را برنتافت، شرعی بودن آن مورد پرسش جدی است.[۲۹]
در نقطه مقابل، بهگفتهٔ محمدتقی شهیدیپور، همچنانکه اصل شریعت خالص، کامل و ثابت است، فهم از شریعت و احکام دین نیز ثابت و مستند به ادله قطعیهای است که شامل آیندگان نیز میشود.[۳۰]
ادله حرمت رقص
در نوشتههای فقهی دلایلی برای حرامبودن رقص ذکر شده است؛ از جمله:
لهو و لعب بودن
شیخ انصاری در کتاب مکاسب، رقص را بهدلیل لهو و لعب بودن حرام دانسته است.[۳۱] سید علی خامنهای در کتاب درسنامه غنا و موسیقی، بر آن است که در مرحله تشخیص مصداق، ممکن است مصداقی برای شخصی لهو محسوب شود و برای شخص دیگری نه.[۳۲] راغب اصفهانی لهو را به آنچه تعریف کرده که انسان را از امر مهمّی بازدارد.[۳۳] فراهیدی لهو را به هرچه که انسان را به خود مشغول سازد، مانند هوی و طرب، تعریف میکند.[۳۴]
از سوی دیگر، واژه «لعب» در کتب لغوی، به رفتار غیرمفید و فاقد منفعت تعریف شده است.[۳۵] طبق این معنا، رقص در صورتی که منفعت عقلائیه داشته باشد از دائره لعب خارج شده و تعریف رقص حرام بر آن صدق نمیکند. حسينى عاملى، رقصِ گروهىِ خاص زنان به غرض تشويق و تحريک مردان به جهاد و مبارزه (كه ظاهراً در ميان اعراب مرسوم بوده) را حلال میداند.[۳۶]
گفته شده که رقص در مواردی میتواند از مصادیق لعب و در نتیجه حرام باشد: غفلت از وظایف مهم، انصراف توجه از یاد خدا و وظایف بندگی، افزایش استعداد برای سوقیابی به فساد و انحراف، اخلال در روند عادی زندگی.[۳۷]
روایت سکونی
در منابع روایی، تنها روایتی که در آن عنوان و حکم رقص ذکر شده و صریحترین بیان در منع رقص را دارد روایت سکونی است.[۳۸] در این روایت از پیامبر(ص) نقل شده است: «أنها کم عن الزّفن والمزمار والکوبات والکبرات»؛ شما را از رقص و نی و طبل کوچک و بزرگ نهی میکنم.[۳۹] در کتاب روایی الجعفریات، به جای «زفن» کلمه «زمر» آمده است.[۴۰] این روایت در کتب فقهی قدما برای استدلال در موضوع رقص ذکر نشده[۴۱] و تنها در تعداد کمی از کتب متأخران، بهعنوان دلیل حکم رقص بیان شده است.[۴۲]
برخی صاحبنظران، اطلاق روایت سکونی برای حرمت مطلق رقص را نمیپذیرند.[۴۳] برخی نیز به تغییر «موضوع» رقص معتقدند و رقص در این روایت را منطبق بر همه انواع رقص موجود نمیدانند.[۴۴] برخی نیز گفتهاند رقص ممنوعه در روایت نبوی، رقصی بوده که در دوره جاهلیت رواج داشته، و در دوره امام صادق(ع) نیز از آن جهت نهی شده که در دوره خلفای اموی و عباسی، مورد بهرهبرداری باطل قرار می گرفته و مورد استقبال اعیان و درباریان بوده است و بنای حکومت بر تربیت کنیزکان آوازهخوان و رقاص بوده است.[۴۵]
در کنار استناد برخی از فقیهان به این روایت، علامه مجلسی و برخی دیگر، سند روايت را مطابق قول مشهور، ضعيف میدانند.[۴۶]
ادله دیگر
گفته شده که رقص مفاسد دیگری را به همراه دارد و از همین منظر با منع شرعی همراه است؛ مفاسدی از جمله طغیان شهوت،[۴۷] کاهش و زوال حیا،[۴۸] و لمس بدن نامحرم[نیازمند منبع].
ادله جواز رقص
قائلین به اباحه اولیه، به عدم الدلیل تمسک جسته زیرا رقص را نوعی سرگرمی می دانند که فینفسه و عاری از هر وصف دیگر، موضوع هیچیک از احکام ترجیحی چهارگانه تکلیفی نیست؛ یعنی از جمله موضوعاتی نیست که حکم شرعی به طبیعت عریان آن، قطع نظر از هر عارضه و ویژگی، تعلق گرفته باشد. ازاینرو، ترتب هر حکم بر عنوان سرگرمی، تابع عوارض، ویژگیها، مقارنات، ملزومات، اغراض، احوال، نتایج و آثار و تحقق عناوین ثانوی است، که بالطبع احکام متناسب را اقتضا میکند.
بر این اساس، سرگرمی و تفریح، در صورتی که مقترن با مفسده شرعی یا عقلی، همچون نقض حریمهای اخلاقی، اضرار به نفس، بازماندن از وظایف واجب، تعدی به حریم و حقوق دیگران، تضییع عمر، تحمیل هزینههای مسرفانه و امثال آن باشد، حرام خواهد بود؛ و در صورت عاری بودن از مفسده، یا بالاتر از آن، تأمین منافع و مصالح شرعی و عقلی و تولید آثار و نتایج قابل توجه، همچون درمان بیماری، تجدید قوا، تمدد اعصاب، کسب نشاط روحی، انصراف توجه از اشتغالات فرساینده، تقویت قوای جسمی، حصول آمادگی برای انجام امور مهم و امثال آن، مستحب، و بلکه در مواردی واجب خواهد بود. ازاینرو، سرگرمی و تفریح به اعتبارات مختلف، مشمول احکام پنجگانه تکلیفی است.[۴۹]
منابع مطالعاتی
موضوعشناسی رقص بر اساس فقه جعفری، علی رضایی آدریانی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۰ش.
حکم رقص از دیدگاه فقه مذاهب خمسه، مجتبی پورشیخی، تهران، نسیم دانش کهن، ۱۳۹۷ش.
غنا و موسیقی و رقص در اسلام، مرتضی چیتسازیان و مژده کرمی، تهران، چتر دانش، ۱۳۹۹ش.
پژوهشی نو در احکام :رقص، کف زدن، سوت و بشکن، محمدرضا نکونام، اسلامشهر، صبح فردا، ۱۳۹۳ش.
شرع و شادی: دیدگاههای فقهی درباره رقص، دستزدن و شادی، ابوالفضل طریقهدار، قم، همسایه، ۱۳۷۷ش.
پایاننامه؛ الغناء و الرقص علی المذاهب الخمسه، علی ناصری، جامعة المصطفی العالمیة، کارشناسی ارشد، ۱۳۸۶ش.
پانویس
- ↑ خامنهای، درسنامه غنا و موسیقی، ص۵۱۱.
- ↑ فرهنگ عمید، واژه رقص. و المنجد، ص۲۷۵.
- ↑ حلی، السرائر، ج۲، ص۲۱۵.
- ↑ علامه حلی، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.
- ↑ خامنهای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.
- ↑ سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷.
- ↑ مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
- ↑ مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
- ↑ مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۸؛ ج۲، ص۱۶؛ ج۴، ص۳۹؛ نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۱.
- ↑ مجلسى، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابنحنبل، مسند، ج۶، ص۲۸۳؛ عسقلانى، فتح البارى، ج۷، ص۷۵.
- ↑ طالقانى، رسالة فى الغناء، ص۸۶۸-۸۷۰.
- ↑ قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج۱۵، ص۲۱۵؛ نَوَوى، شرح صحیح مسلم، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۶.
- ↑ خویی، صراط النجاة، ج۱، ص۳۷۲؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۱۵۶؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۱، ص۱۴۴؛ سیستانی، الفتاوی المیسره، ص۴۳۶و۴۳۷؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.
- ↑ نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۵۲.
- ↑ رضایی آدریانی، موضوعشناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۴.
- ↑ فاضل لنکرانی، جامعالمسائل، ج۱، ص۵۴۶.
- ↑ صافى، جامع الاحكام، ج۱، ص۳۰۵؛ مكارم شيرازى، استفتائات جديد، ج۳، ص۱۵۸؛ جعفر سبحانى، استفتائات، ج۲، ص۵۱۳.
- ↑ نگاه کنید به: تبریزی، صراط النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات الغنا، ص۴۸؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.
- ↑ تبریزی، صراط النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات الغنا، ص۴۸.
- ↑ فاضل لنکرانی، اجوبة السائلین، ص۱۴۸؛ تبریزی، استفتائات جدید، ج۲، ص۲۱۹.
- ↑ مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
- ↑ خامنهای، غنا و موسیقی، ص۴۶۶ (یکون محرما علی من یکون لهویا وباطلا بالاضافة الیه وغیر محرم علی غیره).
- ↑ ر.ک: شیخ انصاری، كتاب المكاسب، ج۲، ص۴۱-۵۱.
- ↑ نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۸.
- ↑ مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص»
- ↑ خزایی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان» ص۲۲-۲۳، به نقل از محسن کدیور.
- ↑ شهیدی، درس خارج اصول، ۱۲ آذر ۱۴۰۱ش.
- ↑ شیخ انصاری، كتاب المكاسب، ج۲، ص۴۷.
- ↑ خامنهای، درسنامه غنا و موسیقی، ص۴۶۶.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۴۸.
- ↑ فراهیدی، كتاب العين، ج۴، ص۸۷.
- ↑ تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۴۰۳؛ مجمع البحرين، ج۲، ص۱۶۶؛ لسان العرب، ج۱، ص۷۳۹؛ النهاية في غريب الحديث والأثر، ج۴، ص۲۵۳.
- ↑ حسينى عاملى، مفتاح الكرامة فى شرح قواعد العلامة، ج۱۲، ص۱۷۹-۱۸۰.
- ↑ شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۰.
- ↑ نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.
- ↑ عاملی، وسايل الشيعه، ج۱۷، ص۳۱۳.
- ↑ الجعفريات، ص۱۵۸؛ مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۵، ح۱۵۱۶۰.
- ↑ در کتب قدما جستجو شده و یافت نشد: ر.ک: المقنعه، المراسم، الکافی فی الفقه، المبسوط ، نهایه، مهذب، الوسیله، غنیه، سرائر، شرایع.
- ↑ بهعنوان نمونه: غاية الآمال في شرح كتاب المكاسب، ج۱، ص۱۲۴. عوالي اللئالي العزيزية، ج۱، ص۲۶۰؛ سداد العباد ورشاد العباد، ص۴۲۴؛ رياض المسائل، ج۱۵، ص۲۶۴.
- ↑ درس خارج فقه جعفر سبحانی، ۶ بهمن ۱۳۹۷؛ علیدوست، درس خارج فقه هنر، ۹ بهمن ۱۴۰۱؛ نقیبی، درس خارج فقه، ۸ اسفند ۱۴۰۱.
- ↑ نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.
- ↑ چیتسازیان، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۵۱.
- ↑ مجلسى، مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، ج۲۲، ص۳۰۲؛ طباطبائى قمى، مبانى منهاج الصالحين، ج۱، ص۹۹.
- ↑ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.
- ↑ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۳.