کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰: خط ۲۰:
سلطنت مشروعه به باور نویسنده از معدود نظریات در فقه سیاسی شیعه است که در عمل نیز تجربه شده و مدت طولانی حاکم بر عمل سیاسی شیعیان بوده است.(ص۵۸) این نظریه دارای دو رکن است: یک؛ ولایت انتصابی فقیهان در امور حسبیه؛ دو، سلطنت مسلمان ذی‌شوکت در امور عرفی. در این نظریه امور حسبه که از آن به شرعیات نیز تعبیر می‌شود از جمله افتا و تبلیغ احکام دین، اجرای حدود، اداره اوقاف و ... در اختیار فقیهان است و در این محدوده از جانب شارع به ولایت منصوب شده‌اند.(ص۵۸-۵۹) در مقابل، خارج از محدوده شرعیات که از آن به عرفیات نام برده شده، سلطان صاحب شوکت با شرایطی چون اسلام، تشیع و داشتن اقتدار، اداره آن را در اختیار دارد.(ص۵۹) به گفته نویسنده، استقلال فقاهت و سلطنت و نوعی ثنویت عملی مبتنی بر جداسازی حوزه فقه از سیاست از مقومات این نظریه است. البته به باور او این تفکیک به خاطر تحمیل شرایط زمانه بود و فقها مجبور به قناعت به همین مقدار از اقتدار شدند.(ص۵۹-۶۰) از این نظریه پنج تقریر توسط علامه مجلسی، میرزای قمی، سید جعفر کشفی، فضل‌الله نوری و عبدالکریم حائری یزدی و محمدعلی اراکی ارائه شده است.(ص۶۱-۷۹)
سلطنت مشروعه به باور نویسنده از معدود نظریات در فقه سیاسی شیعه است که در عمل نیز تجربه شده و مدت طولانی حاکم بر عمل سیاسی شیعیان بوده است.(ص۵۸) این نظریه دارای دو رکن است: یک؛ ولایت انتصابی فقیهان در امور حسبیه؛ دو، سلطنت مسلمان ذی‌شوکت در امور عرفی. در این نظریه امور حسبه که از آن به شرعیات نیز تعبیر می‌شود از جمله افتا و تبلیغ احکام دین، اجرای حدود، اداره اوقاف و ... در اختیار فقیهان است و در این محدوده از جانب شارع به ولایت منصوب شده‌اند.(ص۵۸-۵۹) در مقابل، خارج از محدوده شرعیات که از آن به عرفیات نام برده شده، سلطان صاحب شوکت با شرایطی چون اسلام، تشیع و داشتن اقتدار، اداره آن را در اختیار دارد.(ص۵۹) به گفته نویسنده، استقلال فقاهت و سلطنت و نوعی ثنویت عملی مبتنی بر جداسازی حوزه فقه از سیاست از مقومات این نظریه است. البته به باور او این تفکیک به خاطر تحمیل شرایط زمانه بود و فقها مجبور به قناعت به همین مقدار از اقتدار شدند.(ص۵۹-۶۰) از این نظریه پنج تقریر توسط علامه مجلسی، میرزای قمی، سید جعفر کشفی، فضل‌الله نوری و عبدالکریم حائری یزدی و محمدعلی اراکی ارائه شده است.(ص۶۱-۷۹)


==ولایت انتصابی عامه فقیهان و ولایت مطلقه فقیهان==
==نقاط اشتراک و افتراق دو نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان و ولایت مطلقه فقیهان==
نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان با نظریه ولایت انتصابی مطلقه فقیهان، به باور نویسنده دارای چهار رکن مشترک هستند.  
نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان با نظریه ولایت انتصابی مطلقه فقیهان، به باور نویسنده دارای چهار رکن مشترک هستند.  
* ولایت: به گفته نویسنده، این رکن، نوع ارتباط حکومتی میان مردم و ولی فقیه را تبیین می‌کند؛(ص۸۰) منصبی که از سوی معصوم به فقها داده شده،(ص۸۱-۸۲) حوزه آن امور عمومی جامعه، امور سلطانی و مسائل سیاسی است(ص۸۲) و مردم در عزل و نصب فقیه هیچ دخالتی ندارند.(ص۸۴)
* ولایت: به گفته نویسنده، این رکن، نوع ارتباط حکومتی میان مردم و ولی فقیه را تبیین می‌کند؛(ص۸۰) منصبی که از سوی معصوم به فقها داده شده،(ص۸۱-۸۲) حوزه آن امور عمومی جامعه، امور سلطانی و مسائل سیاسی است(ص۸۲) و مردم در عزل و نصب فقیه هیچ دخالتی ندارند.(ص۸۴)
۵٬۲۱۷

ویرایش