پرش به محتوا

کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
| مترجم =  
| مترجم =  
| مشخصات نشر =  
| مشخصات نشر =  
|نسخه الکترونیکی=]
|نسخه الکترونیکی=
}}
}}
'''مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم''' نوشته [[مهدی هادوی تهرانی]] آن دسته از مبانی کلامی را بررسی می‌کند که فقیهان در فرایند برداشت از قرآن کریم به کار می‌گیرند. این کتاب ذیل عنوان مبانی صدوری به به باورهایی می‌پردازد که بایستی در آغاز فرایند اجتهاد مورد تأیید فقیه باشد، باورهایی همچون صدور قرآن از سوی خدا مصونیت از تحریف و خطا.
'''مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم''' نوشته [[مهدی هادوی تهرانی]] آن دسته از مبانی کلامی را بررسی می‌کند که فقیهان در فرایند برداشت از قرآن کریم به کار می‌گیرند. این کتاب ذیل عنوان مبانی صدوری به به باورهایی می‌پردازد که بایستی در آغاز فرایند اجتهاد مورد تأیید فقیه باشد، باورهایی همچون صدور قرآن از سوی خدا مصونیت از تحریف و خطا.
در بخش مبانی دلالی نیز توضیح می‌دهد که فقه بایستی پذیرفه باشد که خداوند از کلمات قرآن، معنای خاصی را اراده کرده، و در بیان مراد خود از شویه وفاهمه عمومی استفاده نموده است. بنا بر این تفسیر فقهی مبتنی بر وجود معنای نهایی متن است که بایستی از طریف روش فقهی کشف شود. از همین رو، بخش بزرگی از این اثر به بحث هرمنوتیک، آراء هرمنوتیست‌ها و رابطه هرمنوتیک با فقه اختصاص یافته.
در بخش مبانی دلالی نیز توضیح می‌دهد که فقه بایستی پذیرفه باشد که خداوند از کلمات قرآن، معنای خاصی را اراده کرده، و در بیان مراد خود از شویه وفاهمه عمومی استفاده نموده است. بنا بر این تفسیر فقهی مبتنی بر وجود معنای نهایی متن است که بایستی از طریف روش فقهی کشف شود. از همین رو، بخش بزرگی از این اثر به بحث هرمنوتیک، آراء هرمنوتیست‌ها و رابطه هرمنوتیک با فقه اختصاص یافته.
   
   
خط ۷۹: خط ۷۹:
هادوی منکر تحول معارف بشری به معنای واقعی کلمه است. از نظر او دانش را در دو معنای مجزا به کار می‌برد: اول مجوعه گزاره‌هایی که در کنار هم کلیت یک علم را تشکیل می‌دهند و دوم هر گزاره با تعبیر نویسنده هر دانسته مجزا. او رویکردی انباشتی به دانش دارد و تحول را فقط از طریق افزایش دانسته‌ها و رفع خطاهای گذشته درون کلیت علوم ممکن می‌داند. بنا بر این آنچه درباره مجموعه یک علم می‌توان گفت، درباره گزاره‌های آن صادق نیست. علم پیشرفت انباشتی می‌کند؛ اما خودِ هر «دانسته» تکامل پیدا نمی‌کند. بنا بر این اگر «تکامل دانسته» به معنای نزدیک شدن هر دانسته به حقیقت باشد، امری باطل است؛ چرا که دانسته فقط یا صادق است و یا کاذب و امری مشکک نیست. همچنین اگر منظور این نظریه تحولی کیفی در فهم بشری از موضوعاتی چون دین باشد، بیانی مبهم از آن دارد و به درستی قابل فهم یا نقد نیست. بنا بر این از نظر او پیشرفت معرفت بشری در نظریه قبض و بسط شریعت - علاوه بر این که بیانی مبهم دارد - قابل قبول نیست (ص ۳۵۰ - ۳۷۰).
هادوی منکر تحول معارف بشری به معنای واقعی کلمه است. از نظر او دانش را در دو معنای مجزا به کار می‌برد: اول مجوعه گزاره‌هایی که در کنار هم کلیت یک علم را تشکیل می‌دهند و دوم هر گزاره با تعبیر نویسنده هر دانسته مجزا. او رویکردی انباشتی به دانش دارد و تحول را فقط از طریق افزایش دانسته‌ها و رفع خطاهای گذشته درون کلیت علوم ممکن می‌داند. بنا بر این آنچه درباره مجموعه یک علم می‌توان گفت، درباره گزاره‌های آن صادق نیست. علم پیشرفت انباشتی می‌کند؛ اما خودِ هر «دانسته» تکامل پیدا نمی‌کند. بنا بر این اگر «تکامل دانسته» به معنای نزدیک شدن هر دانسته به حقیقت باشد، امری باطل است؛ چرا که دانسته فقط یا صادق است و یا کاذب و امری مشکک نیست. همچنین اگر منظور این نظریه تحولی کیفی در فهم بشری از موضوعاتی چون دین باشد، بیانی مبهم از آن دارد و به درستی قابل فهم یا نقد نیست. بنا بر این از نظر او پیشرفت معرفت بشری در نظریه قبض و بسط شریعت - علاوه بر این که بیانی مبهم دارد - قابل قبول نیست (ص ۳۵۰ - ۳۷۰).
==ارزیابی==
==ارزیابی==
هادوی تهرانی در این اثر با دقت نظر بالایی به طرح مباحث کلامی پرداخته است. این دقت نظر در کنار، دسته‌بندی منطقی کتاب و همچنین توضیحات مفصل و بیان روشن نویسنده در هر بخش، باعث شده تا اثری قابل استفاده در این حوزه شکل بگیرد و با گذشت ۲۵ سال از نتخستین نتشار (تا زمان انتشار این معرفی) همچنان قابل استفاده باشد.
هادوی تهرانی در این اثر با دقت نظر بالایی به طرح مباحث کلامی پرداخته است. این دقت نظر در کنار، دسته‌بندی منطقی کتاب و همچنین توضیحات مفصل و بیان روشن نویسنده در هر بخش، باعث شده تا اثری قابل استفاده در این حوزه شکل بگیرد و با گذشت ۲۵ سال از نخستین انتشار (تا زمان انتشار این معرفی) همچنان قابل استفاده باشد.


در هر حال، به نظر می‌رسد ورود هادوی به حوزه غیر تخصصی خود یعنی هرمنوتیک، از نکات مثبت کتاب نباشد. ورود به مباحث شش هرمنوتیست و پدیدارشناس باعث شده تا - علی‌رغم اینکه هرمنوتیک تقریبا نیمی از کتاب را به خود اختصاص داده - توضیحاتی کافی و دقیق ارائه نگردد. ارجاع به منابع دست دوم نیز بر این مسئله افزوده است. با این حال، نوشتن کتابی با این موضوع و با ارجاعت فراوان به آثار پژوهش‌گران انگلیسی‌زبان نشان از زحمت فراوان نویسنده دارد. بنا بر این، در زمان انتشار کتاب (دهه هفتاد شمسی)، توضیحات کتاب درباره هرمنوتیک می‌توانسته دریچه آشنایی بسیاری از طلاب، دانشجویان و دانش‌پژوهان حوزه فقه و کلام با این مباحث باشد؛ اما با مرور زمان و پدیدآمدن تحقیقات گسترده در این موضوع و حتی پدید آمدن درآمدهای فراوان هرمنوتیک در زبان فارسی، به نظر می‌رسد بخش قابل‌ توجهی از کتاب اهمیت علمی خود را از دست داده است. امری که می‌توانست با ارائه ویراست‌های جدیدی از اثر تا حدود زیادی برطرف گردد.
در هر حال، به نظر می‌رسد ورود هادوی به حوزه غیر تخصصی خود یعنی هرمنوتیک، از نکات مثبت کتاب نباشد. ورود به مباحث شش هرمنوتیست و پدیدارشناس باعث شده تا - علی‌رغم اینکه هرمنوتیک تقریبا نیمی از کتاب را به خود اختصاص داده - توضیحاتی کافی و دقیق ارائه نگردد. ارجاع به منابع دست دوم نیز بر این مسئله افزوده است. با این حال، نوشتن کتابی با این موضوع و با ارجاعت فراوان به آثار پژوهش‌گران انگلیسی‌زبان نشان از زحمت فراوان نویسنده دارد. بنا بر این، در زمان انتشار کتاب (دهه هفتاد شمسی)، توضیحات کتاب درباره هرمنوتیک می‌توانسته دریچه آشنایی بسیاری از طلاب، دانشجویان و دانش‌پژوهان حوزه فقه و کلام با این مباحث باشد؛ اما با مرور زمان و پدید آمدن تحقیقات گسترده در این موضوع و حتی پدید آمدن درآمدهای فراوان هرمنوتیک در زبان فارسی، به نظر می‌رسد بخش قابل‌ توجهی از کتاب اهمیت علمی خود را از دست داده است. امری که می‌توانست با ارائه ویراست‌های جدیدی از اثر تا حدود زیادی برطرف گردد.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۴٬۹۴۳

ویرایش