۴٬۰۸۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
|نسخه الکترونیکی= [https://mbsadr.ir/10812/%d8%a7%d9%84%d8%a5%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%db%8c%d9%82%d9%88%d8%af-%d8%a7%d9%84%d8%ad%db%8c%d8%a7%d9%87/ متن کتاب الاسلام یقود الحیاة] | |نسخه الکترونیکی= [https://mbsadr.ir/10812/%d8%a7%d9%84%d8%a5%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%db%8c%d9%82%d9%88%d8%af-%d8%a7%d9%84%d8%ad%db%8c%d8%a7%d9%87/ متن کتاب الاسلام یقود الحیاة] | ||
}} | }} | ||
'''الاسلام یقود الحیاة''' کتابی عربی نوشته [[سید محمدباقر صدر]] است. این کتاب گردآوری شش مقاله از وی است که در پاسخ به درخواست برخی از علمای لبنان پیرامون قوانین اسلام در باب حکومتی که [[امام خمینی]] در ایران تشکیل داده، نگاشته شده است. نویسنده معتقد به لزوم تشکیل حکومت اسلامی بهوسیله انسان به عنوان خلیفه خدا بر زمین و نقش نظارتی فقیهان به عنوان نمایندگان شریعت است. نویسنده | '''الاسلام یقود الحیاة''' کتابی عربی نوشته [[سید محمدباقر صدر]] حاوی نظرات اسلام در باره حکومت اسلامی است. این کتاب گردآوری شش مقاله از وی است که در پاسخ به درخواست برخی از علمای لبنان پیرامون قوانین اسلام در باب حکومتی که [[امام خمینی]] در ایران تشکیل داده، نگاشته شده است. نویسنده معتقد به لزوم تشکیل حکومت اسلامی بهوسیله انسان به عنوان خلیفه خدا بر زمین و نقش نظارتی فقیهان به عنوان نمایندگان شریعت است. نویسنده به تشریح وظایف ایشان و طرح برنامه اقتصادی اسلام در راستای حکومتداری پرداخته است. | ||
محمدباقر صدر بر این باور است که برنامه اقتصادی اسلام، برگرفته از مولفههایی که دین، به عنوان حکمتِ احکامِ ثابت طرح کرده است و باید براساس این مولفهها، قوانین را تعیین کرد. نویسنده بر این باور است که نظام اقتصادی اسلام با سایر نظامهای اقتصادی جهان متفاوت، و بانک نقشی مهم در رشد اقتصاد دارد. صدر نظام سرمایهداری در بانکها را با مشکلات عدیدهای مواجه میبیند و لذا معتقد است بانک باید در راستای ساخت اقتصادی اسلامی و طبق دستورات اسلام بهکار گرفته شود. | |||
==معرفی و گزارش ساختار== | ==معرفی و گزارش ساختار== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
==نگاه مختصر فقهی بر حکومت اسلامی== | ==نگاه مختصر فقهی بر حکومت اسلامی== | ||
نویسنده بر این باور است که [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] با انقلاب خود، توانسته عصر جدیدی را در عالم اسلامی ایجاد کند. برگزیده تصویری که از حکومت اسلامی طبق مبانی فقهی اسلام ارائه میشود این است(ص۲۴): ۱.ولایت حقیقی فقط از آن خداست. ۲.طبق روایت، در حوادث واقعه، مجتهد مطلقی که عادل و در تراز امام است به اندازهای که دین در زندگی اجرا میشود، نائب امام و محل رجوع مردم است. ۳.طبق قاعده شوری جانشینی برای امت است و مردم میتوانند با نظارت قانون اساسی از ناحیه نائب امام در امور خود مداخله کنند. ۴.وحی، قانون زندگی بشر را برای انسان تبیین میکند. و علاوه بر امور شرعی اعم از حلال و حرامی که در شریعت است [[منطقة الفراغ|منطقه فراغی]] در شریعت وجود دارد که دست | نویسنده بر این باور است که [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] با انقلاب خود، توانسته عصر جدیدی را در عالم اسلامی ایجاد کند. برگزیده تصویری که از حکومت اسلامی طبق مبانی فقهی اسلام ارائه میشود این است(ص۲۴): ۱.ولایت حقیقی فقط از آن خداست. ۲.طبق روایت، در حوادث واقعه، مجتهد مطلقی که عادل و در تراز امام است به اندازهای که دین در زندگی اجرا میشود، نائب امام و محل رجوع مردم است. ۳.طبق قاعده شوری جانشینی برای امت است و مردم میتوانند با نظارت قانون اساسی از ناحیه نائب امام در امور خود مداخله کنند. ۴.وحی، قانون زندگی بشر را برای انسان تبیین میکند. و علاوه بر امور شرعی اعم از حلال و حرامی که در شریعت است [[منطقة الفراغ|منطقه فراغی]] در شریعت وجود دارد که دست قانونگذار را در صدور احکام در آن باز گذاشته شده تا احکامی که معارض با شریعت نیست، در آن جعل کنند. این قدرت تشریع و اجرا برای امت و در طول قدرت الهی است. | ||
===جانشینی انسان=== | ===جانشینی انسان=== | ||
نویسنده معتقد است نوع انسان جانشین خدا بر زمین، و خلافت، منشأ حکومت و قضاوت برای او است. این امانت الهی باید مطابق فرامین الهی انجام شود. در این میان علم بشر و نظارت انبیاء به عنوان کمکی الهی برای اوست. مفهوم اصلی این خلافت اجرای حکومت، قضاوت و به طور کلی آبادانی طبیعی و اجتماعی جهان است که به دوش انسان نهاده شده. خلیفه موظف است بستر ارزشهایی چون عدل، علم، رحم به ضعیفان و انتقام از ستمگران را در جامعه فراهم کند. برای مستکبرین حقی در این خلافت نیست چراکه خلافت امانتی الهی است و کسانی که ظالم به نفس خویشاند خائن به امانت الهی هستند.(ص۱۲۷-۱۳۴) | نویسنده معتقد است نوع انسان جانشین خدا بر زمین، و خلافت، منشأ حکومت و قضاوت برای او است. این امانت الهی باید مطابق فرامین الهی انجام شود. در این میان علم بشر و نظارت انبیاء به عنوان کمکی الهی برای اوست. مفهوم اصلی این خلافت اجرای حکومت، قضاوت و به طور کلی آبادانی طبیعی و اجتماعی جهان است که به دوش انسان نهاده شده. خلیفه موظف است بستر ارزشهایی چون عدل، علم، رحم به ضعیفان و انتقام از ستمگران را در جامعه فراهم کند. برای مستکبرین حقی در این خلافت نیست چراکه خلافت امانتی الهی است و کسانی که ظالم به نفس خویشاند خائن به امانت الهی هستند.(ص۱۲۷-۱۳۴) | ||
===نظارت انبیاء، امامان و فقیهان=== | ===نظارت انبیاء، امامان و فقیهان=== | ||
به باور نویسنده خدای متعال در | به باور نویسنده خدای متعال در کنار خط خلافت برای انسان، خط نظارت را نیز ترسیم کرده است چراکه انسان از شهوات و وسوسهها در امان نیست. مسئولیت نظارت به پیامبران و امامان که ادامه دهنده راه انبیاء هستند اعطا شده است و لذا عصمت لازمه ایشان است. خط نظارت در امام به جهت نزدیکی تربیت و منشِ امام، به نبی(ص) است. در عصر اهل بیت(ع) خلافت بدست خلفا افتاد و نظارت با امیرمؤمنان(ع) بود تا اینکه در ضمن خلافت ایشان خط نظارت و خلافت به هم رسید و بعد از ایشان با غلبه معاویه، اهل بیت(ع) تا شهادت، مظهر برکنار زدن انحراف ماندند. در زمان امام زمان(ع) نیز تا انتهای غیبت صغری مسئله در همین مسیر بود. از زمان غیبت کبری خط خلافت و نظارت جدا شد و در این نقطه مرجعیت که امتداد امامت است عهدهدار خط نظارت میشود. | ||
نویسنده مرجعیت را ناظر به خلافت، بازگرداننده امت از انحراف، بیان کننده احکام و ایدئولوژی اسلام، محافظ مطلوبات الهی و رد کننده مکر و شبهات کافران و فاسقان میداند. دو خط نظارت و خلافت در شخص مرجع زمانی جمع میشود که حکومت ظالمان باشد. در این موضع مرجع در حد توان از ناحیه مردم در امور حکومت دخالت میکند. اگر امت بتوانند باید خلافت را از دست ظالمان خارج کنند و با دو قاعده قرآنی «مشورت» و «ولایت مؤمنین بر همدیگر» خلافت را در چارچوب قانون اسلامی بدست گیرند و با مشورت و اخذ رای اکثریت اختلافها را بزدایند.(ص۱۳۵-۱۴۰) | نویسنده مرجعیت را ناظر به خلافت، بازگرداننده امت از انحراف، بیان کننده احکام و ایدئولوژی اسلام، محافظ مطلوبات الهی و رد کننده مکر و شبهات کافران و فاسقان میداند. دو خط نظارت و خلافت در شخص مرجع زمانی جمع میشود که حکومت ظالمان باشد. در این موضع مرجع در حد توان از ناحیه مردم در امور حکومت دخالت میکند. اگر امت بتوانند باید خلافت را از دست ظالمان خارج کنند و با دو قاعده قرآنی «مشورت» و «ولایت مؤمنین بر همدیگر» خلافت را در چارچوب قانون اسلامی بدست گیرند و با مشورت و اخذ رای اکثریت اختلافها را بزدایند.(ص۱۳۵-۱۴۰) |
ویرایش