کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

←‏گزارش محتوا: اصلاح ارقام
(←‏گزارش محتوا: اصلاح ارقام)
(←‏گزارش محتوا: اصلاح ارقام)
خط ۵۵: خط ۵۵:


* پیوند اعضای مرگ مغزی
* پیوند اعضای مرگ مغزی
##پرسش اساسی این است که مرگ با توقف قلب حاصل می‌شود یا توقف مغز. مدعای نویسنده این است که با مرگ مغزی، زدگی انسان خاتمه نمی‌یابد و قطع اعضای او جایز نیست. (ص۹۶)
##پرسش اساسی این است که مرگ با توقف قلب حاصل می‌شود یا توقف مغز. مدعای نویسنده این است که با مرگ مغزی، زدگی انسان خاتمه نمی‌یابد و قطع اعضای او جایز نیست(ص۹۶).
##پیود عضو مصنوعی - مثل کاشت ناخن - در صورتی که از اجزای حیوان نجس العین و حرامگوشت ساخته نشده باشد جایز است. (ص۱۱۴)
##پیود عضو مصنوعی - مثل کاشت ناخن - در صورتی که از اجزای حیوان نجس العین و حرامگوشت ساخته نشده باشد جایز است. (ص۱۱۴)
##
##
* پیوند اعضای میت کافر
* پیوند اعضای میت کافر
*#
*#
'''عنوان ثانوی'''
شکی نیست که اگر عنوان ثانویه (وجوب حفظ جان مسلمان) پیش بیاید و اخذ عضو از حیوان یا مواد طبیعی خارجی یا کافر باشد، جواز پیوند عضو تبدیل به وجوب می‌شود ص۱۲۰.


== مدعیات ==
== مدعیات ==
مرتضوی معتقد است که بر اساس مقتضای قواعد فقهی بایستی قطع عضو را بایستی مصداق وارد کردن نقص بر بدن دانست. حال فرقی نمیکند که با اجازه باشد و غرضی عقلایی (مثل پیوند) برای آن وجود داشته باشد یا هیچ یک از این موارد وجود نداشته باشد. اما از جهت کبرای حکم فقهی، به نظر نویسنده دلیلی بر  حرمت بی‌قید و شرط اضرار وجود ندارد. همچنین قطع اعضا برای پیوند، از قد متیقن حرمت تغییر خلقِ الهی خارج است و این نیز نمی‌تواند دلیل بر حرمت باشد. روایات حرمت «به هلاکت انداختن نفس» هم فقط شامل پیوند اعضای رئیسه می‌شود. قطع هر عضوی نیز مایۀ خواری و اذلال نفس یا ظلم به نفس نیست. بنا بر این، از نظر نویسنده دلیل معتبری برای قطع اعضای غیر رئیسه برای پیوند به دیگران وجود ندارد. از نظر نویسنده، قطع عضو انسان زنده برای پیوند خودش نیز جایز است (ص۵۲-۷۰).
مرتضوی معتقد است که بر اساس مقتضای قواعد فقهی بایستی قطع عضو را بایستی مصداق وارد کردن نقص بر بدن دانست. حال فرقی نمیکند که با اجازه باشد و غرضی عقلایی (مثل پیوند) برای آن وجود داشته باشد یا هیچ یک از این موارد وجود نداشته باشد. اما از جهت کبرای حکم فقهی، به نظر نویسنده دلیلی بر  حرمت بی‌قید و شرط اضرار وجود ندارد. همچنین قطع اعضا برای پیوند، از قد متیقن حرمت تغییر خلقِ الهی خارج است و این نیز نمی‌تواند دلیل بر حرمت باشد. روایات حرمت «به هلاکت انداختن نفس» هم فقط شامل پیوند اعضای رئیسه می‌شود. قطع هر عضوی نیز مایۀ خواری و اذلال نفس یا ظلم به نفس نیست. بنا بر این، از نظر نویسنده دلیل معتبری برای قطع اعضای غیر رئیسه برای پیوند به دیگران وجود ندارد. از نظر نویسنده، قطع عضو انسان زنده برای پیوند خودش نیز جایز است (ص۵۲-۷۰).
۴٬۹۴۳

ویرایش