۴٬۰۷۹
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[فقه و عقل]] دوگانهای مهم است که بررسی همپوشانی و تمایزشان در دین، همواره مورد توجه دین پژوهان است. مشخص شدن مبنا در جایگاه عقل و فقه در شریعت، ممکن است موجب تغییر استنباط فقیه در احکام شرعی باشد. تقریبا تمام فقیهان فقه اسلامی عقل را کار آمد رد زمینه استنباط احکام شرعی میدانند. برخی معتقداند عقل یک مصدر از مصادر تشخیص حکم شرعی، و همطراز کتاب و سنت و اجماع است و تمام یافته های عقلانی اعم از ظنی یا قطعی حجیت دارند مانند اهل سنت که استحسان و سدذرایع را بوسیله حکم عقل از منابع کشف حکم میدانند و یا برخی صرفا در یافتهای قطعی آن را حجت میدانند مانند تشیع که نظیر برخی دریافتهایی که از مستقلات عقلیه بدست میآید و همچنین موارد حکمی که با ضرورت و بداهت عقلی قابل استنباط است را محصول دخالت عقل در فقه میداند. | [[فقه و عقل]] دوگانهای مهم است که بررسی همپوشانی و تمایزشان در دین، همواره مورد توجه دین پژوهان است. مشخص شدن مبنا در جایگاه عقل و فقه در شریعت، ممکن است موجب تغییر استنباط فقیه در احکام شرعی باشد. تقریبا تمام فقیهان فقه اسلامی عقل را کار آمد رد زمینه استنباط احکام شرعی میدانند. برخی معتقداند عقل یک مصدر از مصادر تشخیص حکم شرعی، و همطراز کتاب و سنت و اجماع است و تمام یافته های عقلانی اعم از ظنی یا قطعی حجیت دارند مانند اهل سنت که استحسان و سدذرایع را بوسیله حکم عقل از منابع کشف حکم میدانند و یا برخی صرفا در یافتهای قطعی آن را حجت میدانند مانند تشیع که نظیر برخی دریافتهایی که از مستقلات عقلیه بدست میآید و همچنین موارد حکمی که با ضرورت و بداهت عقلی قابل استنباط است را محصول دخالت عقل در فقه میداند. | ||
ابن ادریس حلی حکم عقل را صرفا در صورت نبود سه منبع دیگر قابل پذیرش میدانند. و نظیر فاضل تونی صرفا استلزامات عقلی که حاصل ضمیمه شدن گزارههای عقلی با گزاره شرعی است را جایگاه دخالت عقل در احکام میبیند | ابن ادریس حلی حکم عقل مستقل را صرفا در صورت نبود سه منبع دیگر قابل پذیرش میدانند. و نظیر فاضل تونی برای مستقلات عقلی جایگاهی بر نمیشمرد و صرفا استلزامات عقلی که حاصل ضمیمه شدن گزارههای عقلی با گزاره شرعی است را جایگاه دخالت عقل در احکام میبیند. | ||
در میان فقیهان معاصر برخی چنان جایگاهی در استنباط حکم شرعی برای عقل متصورند که فقه و آموزه های فقهی را به عنوان تعلیقه بر حکم عقل میدانند. بر این اساس در ابتدای اجتهاد و استنباطات فقهی به عقل رجوع کرده و بعد از کشف حکم اولی از ناحیه قواعد عقلی، سراغ دستورات رسیده از آیات و روایات میروند و در نتیجه برای قبول فحوای نصوص مخالف با حکم عقل، تاکید بیشتری را میجویند. | در میان فقیهان معاصر برخی چنان جایگاهی در استنباط حکم شرعی برای عقل متصورند که فقه و آموزه های فقهی را به عنوان تعلیقه بر حکم عقل میدانند. بر این اساس در ابتدای اجتهاد و استنباطات فقهی به عقل رجوع کرده و بعد از کشف حکم اولی از ناحیه قواعد عقلی، سراغ دستورات رسیده از آیات و روایات میروند و در نتیجه برای قبول فحوای نصوص مخالف با حکم عقل، تاکید بیشتری را میجویند. |
ویرایش