۵۰
ویرایش
Ahmadshayeq (بحث | مشارکتها) |
Ahmadshayeq (بحث | مشارکتها) (←مهریه) |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
مهریزی بخشی از کتاب را به بررسی «جایگاه حقوقی مهریه» اختصاص داده است زیرا مهریه زمینهساز تلقی ازدواج به عنوان یک داد و ستد است و از طرف دیگر بر مباحثی مثل سرپرستی خانواده، قوامیت مردان، و نفقه نیز تأثیرگذار است. | مهریزی بخشی از کتاب را به بررسی «جایگاه حقوقی مهریه» اختصاص داده است زیرا مهریه زمینهساز تلقی ازدواج به عنوان یک داد و ستد است و از طرف دیگر بر مباحثی مثل سرپرستی خانواده، قوامیت مردان، و نفقه نیز تأثیرگذار است. | ||
به گزارش مهریزی گروهی از مهریه تحلیلی منفی دارند و آن را ننگی بر زنان دانستهاند و در مقابل عالمان دینی و اسلامی به دفاع از آن پرداخته و جایگاه فطری | به گزارش مهریزی گروهی از مهریه تحلیلی منفی دارند و آن را ننگی بر زنان دانستهاند و در مقابل عالمان دینی و اسلامی به دفاع از آن پرداخته و جایگاه فطری بر آن ترسیم کردهاند. (ص۳۳۳) نویسنده سه آرا در این زمینه بیان میکند: الف- مهریه نوعی ثمن و عوض در یک داد و ستد است و دلیل این نظریه برخی از تعابیری است که در کتب فقهی موجود است نظیر اینکه «قبل از تسلیم مهر (ثمن) زن موظف به تمکین نیست (ص۳۳۴). ب- نظری دیگر میگوید مهریه به عنوان پشتوانه زندگی و اهرمی در راه جلوگیری مردان از طلاقهای بیجاست (ص۳۳۳). ج- سومین نظر از شهید مطهری است وی معتقد است، مسأله مهریه ریشه در تفاوتهای زن و مرد دارد، و ان را آیین فطرت میداند (ص۳۳۵). | ||
نویسنده در رد نظریه اول بیان میدارد که رابطه مهر با تمکین زن را نمیتوان با رابطه عوض و معوض در قرار دادهای مالی قیاس کرد زیر شخصیت اخلاقی انسان او را از سایر حیوانات و اشیا متمایز ساخته است و انسان همیشه صاحب حق یا مکلف به رعایت آن است و هیچگاه موضوع حق قرار نمیگیرد. در رد نظریه دوم به برخی از روایات اشاره میکند که در روایات شیعی علاوه بر تاکید بر کمی مهر، در پارهای از احادیث بر عددی خاص تاکید شده است (مهر السنة) و تصریح کردهاند که تجاوز از این اندازه کراهت دارد (ص۳۳۸). نویسنده سر آخر با اثبات اینکه در نهاد زن و مرد چنین سرشته شده است مرد برای جلب رضایت زن، اقدام به هدیه دادن میکند و شریعت اسلامی (سوره نساء آیه ۴) نیز به مسأله مهریه با همین دید نگاه کرده است نظریه شهید مطهری را قابل قبول میداند (ص۳۳۸). | نویسنده در رد نظریه اول بیان میدارد که رابطه مهر با تمکین زن را نمیتوان با رابطه عوض و معوض در قرار دادهای مالی قیاس کرد زیر شخصیت اخلاقی انسان او را از سایر حیوانات و اشیا متمایز ساخته است و انسان همیشه صاحب حق یا مکلف به رعایت آن است و هیچگاه موضوع حق قرار نمیگیرد. در رد نظریه دوم به برخی از روایات اشاره میکند که در روایات شیعی علاوه بر تاکید بر کمی مهر، در پارهای از احادیث بر عددی خاص تاکید شده است (مهر السنة) و تصریح کردهاند که تجاوز از این اندازه کراهت دارد (ص۳۳۸). نویسنده سر آخر با اثبات اینکه در نهاد زن و مرد چنین سرشته شده است مرد برای جلب رضایت زن، اقدام به هدیه دادن میکند و شریعت اسلامی (سوره نساء آیه ۴) نیز به مسأله مهریه با همین دید نگاه کرده است نظریه شهید مطهری را قابل قبول میداند (ص۳۳۸). |
ویرایش