چکیده

رقص، به حرکت درآوردن بدن با حرکات خاص و با هدف لعب، از سوی گروهی از فقیهان شیعه به‌طور کلی حرام خوانده شده و گروهی دیگر تنها با وجود شرایطی آن را حرام دانسته‌اند. در منابع متقدم کمتر به موضوع رقص پرداخته شده و ابن‌ادریس در قرن ششم هجری اولین فقیه شیعه است که در کتاب سرائر به‌اختصار آن را بیان کرده است. روایت‌ها درباره رقص نیز در میان شیعیان و اهل‌سنت بسیار محدود است.

از میان فقیهان شیعه، حسینعلی منتظری و سید علی سیستانی، رقص را به‌طور کلی حرام دانسته و از سوی دیگر، سید ابوالقاسم خویی و سید علی خامنه‌ای، تنها در صورتی آن را حرام می‌دانند که محرک شهوت باشد یا مفسده‌ای را ایجاد کند.

سید علی خامنه‌ای به نسبی بودن تحقق عنوان لهو در رقص توجه کرده و برآن است که پاره‌ای از رقص‌ها لهو تلقی نمی‌شود؛ همانطور که پاره‌ای دیگر مصداق لهو است. همچنین محمدرضا نکونام، دید تحقیرآمیز به رقص و رقصندگان در سرزمین‌های اسلامی را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه خوانده و بر آن است که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد.

جایگاه و مفهوم‌شناسی

موضوع رقص کمتر در منابع متقدم فقهی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عده‌ای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کرده‌اند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سؤالات جدیدی طرح می‌شود؛ از جمله آنکه آیا رقص مطلقاً حکم حرمت دارد یا می‌توان مواردی را استثنا کرد. امروزه برخی از رشته‌های ورزشی همراه با نوعی رقص انجام می‌گیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقص‌هایی نیز حرام است؟ حکم رقص‌های محلی و آیینی یا رقص‌درمانی چیست؟ آیا می‌توان فقط رقص‌هایی را حرام دانست که به قصد افساد انجام می‌شود و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا می‌توان رقص را به‌طور کلی از موضوع حکم شرعی خارج سازیم، آن را مباح بدانیم و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کنیم؟

بسیاری از مراجع تقلید معاصر، از جمله حسینعلی منتظری و سید علی سیستانی، رقص را به‌طور کلی حرام می‌دانند. برخی دیگر همچون سید ابوالقاسم خویی و سید علی خامنه‌ای، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل می‌دانند.الگو:ثابت/رده[نیازمند منبع]

تعریف رقص

در تعریف رقص گفته شده: «تحریک الجسم بحرکات خاصة علی سبیل اللعب»؛ یعنی به حرکت در آوردن اندام، با حرکات خاص با هدف «لعب». با این تعریف، هر گونه حرکاتی که با هدف و غایت مشخصی انجام می‌شود، مثل ورزش و امثال آن از دایره مفهومی رقص خارج می‌شود.[۱]

قید «موزون بودن» به‌معنای مصطلح که در تعریف‌های معاصران آمده، در هیچ‌یک از کتب لغت عربی قدیم یافت نشد. تنها «المنجد» و برخی از لغتنامه‌های فارسی مانند «فرهنگ عمید»، واژه رقص را به «جنبیدن، پا کوفتن، حرکات موزون با آهنگ موسیقی» معنا کرده‌اند.[۲] که آن هم احتمالاً ناشی از رواج نوع خاصی از رقص در زمان مؤلف کتاب بوده است.

رقص از حیث ساختار به سه نوع تقسیم شده است: ۱. کلاسیک: حرکات موزون که از گذشته در محافل شاهان و مراسم رسمی اجرا می‌شده، ۲. مدرن: رقص صحنه‌ای به‌همراه حرکات آزاد و افزایش برهنگی، موسیقی الکترونیک و اجرا در محیط‌های باز از جمله خیابان،[۳] و ۳. پست‌مدرن: رقص صحنه‌ای با تفاوت‌هایی مانند حرکات انتزاعی، استقلال رقص از موسیقی و حرکات غیرقابل پیش‌بینی.[۴] از منظر محتوا نیز می‌توان رقص محلی را نشانگر عادات و آداب مردم و فرهنگ‌های مختلف دانست که تنها تفریح و تفنن نیستند و حامل معانی‌اند.[۵] رقص درمانی نیز دارای محتوای دیگری است که به فرد کمک می‌کند با انجام برخی حرکات، بر سلامت خود بیفزاید.[۶]

پیشینه فقهی

در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن، به‌ويژه در منابع متقدم، كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده، کتاب «السرائر» ابن‌ادریس (۵۴۳-۵۹۸ق) است که در ذیل مکاسب محرمه، آن هم به‌اختصار و بدون ذکر دلایل فقهی، بیان شده است.[۷] بعد از ابن‌ادریس، علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»[۸] درباره «رقص» فتوا داده است.[۹]

موضوع رقص در فقه اهل‌سنت پررنگ‌تر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شده‌اند،[۱۰] ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص به‌معناى عام.[۱۱] در مقاله‌ای پژوهشی گفته شده که يكى از علل كمبود نگاشته‌هاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفه‌ای رقص بوده است.[۱۲] بدین ترتیب با رواج آشكار رقص در سده‌هاى اخير در كشورهاى اسلامى، به‌تدریج موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و به‌تبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.[۱۳]

پیشینه روایی رقص

در متون روایی شیعه، روایتی مبنی بر تأیید رقص توسط هیچ‌یک از پيشوايان دين به چشم نمی‌خورد. در منابع حديثى اهل‌سنّت مواردى از سيره پيامبر اكرم(ص) -غالباً از طريق عايشه- گزارش شده كه بر پايه آنها، آن حضرت به رقص مصطلح آن زمان، توسط برخى مردان كه در مقابل ديدگان ايشان انجام شده است، اعتراضى نكرده‌اند و افزون بر آنكه رقص دسته‌جمعىِ گروهى از حبشيان را نظاره كرده‌اند، به عايشه نيز اجازه ديدن آن را داده‌اند.[۱۴]

همچنین ابن‌ابی‌الحدید نقل کرده که پیامبر بر قومی گذر کرد که مشغول بازی و رقص بودند و حضرت به آنها فرمودند به این کار خود جدی ادامه دهید تا یهود و نصاری بدانند در دین ما مجال چنین اموری هست.[۱۵]

بر پايه برخى گزارش‌هاى منقول در برخى منابع حديثى شيعه و اهل‌سنّت، پيشوايان دين كودكان خود را مى‌رقصاندند (تکان دادن) و همراه با آن اشعارى رَجَزگونه مى‌خواندند.[۱۶] ملانظرعلی طالقانی به اينگونه روايات براى استنباط حكمِ فقهى رقص استناد جسته‌ است.[۱۷] با این حال گفته شده که آنچه در حضور پيامبر اكرم روى داده، رقص به‌معناى متداول نبوده است تا تقرير پيامبر مجوز شرعى آن باشد، بلکه نوعى نمايش رزمى براى حفظ و اعلان آمادگى مبارزه بوده است.[۱۸]

حکم رقص

در زمینه حکم فقهی رقص، دو دیدگاه کلی وجود دارد: بنابر دیدگاه نخست، رقص به‌خودی‌خود فاقد حکم است و در صورتی حرام می‌شود که عنوان حرام دیگری، مثل لهو بودن، بر آن مترتب شود.[۱۹] اما بر پایه دیدگاه دیگر، رقص به‌خودی‌خود حرام است.[۲۰]

در میان گروه نخست، محمدرضا نکونام رقص را به سه گونهٔ حرام، جایز و لازم تقسیم می کند؛ ۱. حرام: رقص‌های انضمامی و اختلاطی و مهیج، یا درپی‌دارنده گناه یا اشاعه‌کننده عنوان باطل، ۲. جایز: رقص‌هایی که از آن به‌عنوان رقص سالم و طراوت‌بخش نام می برد، و ۳. لازم: رقص زن و شوهر برای یکدیگر که سبب افزایش مودت و علقه بین آنها می‌شود.[۲۱]

عناوین حرامی که مطابق دیدگاه اول ممکن است بر رقص مترتب گردد، عبارت است از لهویّت، برانگیختن نیروی جنسی، و کاهش اعتبار اجتماعی (وهن)[۲۲] یا زوال حیا.[۲۳] بر این اساس، اگر رقصى بر پايه مبانى فقهى مصداق رقص حرام باشد، ديگر نوع آن (سنّتى يا نو بودن، شرقى يا غربى بودن) در حكم شرعى رقص تغييرى به وجود نمى‌آورد؛ چنانكه تغيير نام رقص (مثلاً به حركات ورزشى) موجب تغيير حكم آن نمى‌شود.[۲۴]

در میان فقیهان گروه دوم، استثنائاتی برای حرمت رقص بیان شده است؛ از جمله رقص زن برای شوهرش.[۲۵] یا بالعکس[۲۶] یا رقصیدن زن برای زن.[۲۷] از منظری دیگر، بنابر نظر برخى فقهاى امامى، نشانه تشخيص غناى حرام، رقص‌آور بودن غناء و مناسب بودن آن براى مجالس لهو و رقص است.[۲۸]

ادله حرمت رقص

در نوشته‌های فقهی، لهو و لعب بودن رقص و نیز استناد به روایت سکونی، به‌عنوان دو دلیل حرمت آن بیان شده است. علاوه بر این، به دنبال داشتن مفاسد دیگری از جمله طغیان شهوت،[۲۹] کاهش و زوال حیا،[۳۰] و لمس بدن نامحرم،[۳۱] به‌عنوان مفاسدی بیان شده است که منجر به حرمت رقص می‌شود.

لهو و لعب بودن

شیخ انصاری در کتاب مکاسب، رقص را به‌دلیل لهو و لعب بودن حرام دانسته است.[۳۲] سید علی خامنه‌ای در کتاب درسنامه غنا و موسیقی، بر آن است که در مرحله تشخیص مصداق، ممکن است مصداقی برای شخصی لهو محسوب شود و برای شخص دیگری نه.[۳۳] راغب اصفهانی لهو را به آنچه تعریف کرده که انسان را از امر مهمّی بازدارد.[۳۴] فراهیدی لهو را به هرچه که انسان را به خود مشغول سازد، مانند هوی و طرب، تعریف می‌کند.[۳۵]

از سوی دیگر، واژه «لعب» در کتب لغوی، به رفتار غیرمفید و فاقد منفعت تعریف شده است.[۳۶] طبق این معنا، رقص در صورتی که منفعت عقلائیه داشته باشد از دائره لعب خارج شده و تعریف رقص حرام بر آن صدق نمی‌کند. حسينى عاملى، رقصِ گروهىِ خاص زنان به غرض تشويق و تحريک مردان به جهاد و مبارزه (كه ظاهراً در ميان اعراب مرسوم بوده) را حلال می‌داند.[۳۷]

گفته شده که رقص در مواردی می‌تواند از مصادیق لعب و در نتیجه حرام باشد: غفلت از وظایف مهم، انصراف توجه از یاد خدا و وظایف بندگی، افزایش استعداد برای سوق‌یابی به فساد و انحراف، اخلال در روند عادی زندگی.[۳۸]

روایت سکونی

در منابع روایی، تنها روایتی که در آن عنوان و حکم رقص ذکر شده و صریح‌ترین بیان در منع رقص را دارد روایت سکونی است.[۳۹] در این روایت از پیامبر(ص) نقل شده است: «أنها کم عن الزّفن والمزمار والکوبات والکبرات»؛ شما را از رقص و نی و طبل کوچک و بزرگ نهی می‌کنم.[۴۰] در کتاب روایی الجعفریات، به جای «زفن» کلمه «زمر» آمده است.[۴۱] این روایت در کتب فقهی قدما برای استدلال در موضوع رقص ذکر نشده[۴۲] و تنها در تعداد کمی از کتب متأخران، به‌عنوان دلیل حکم رقص بیان شده است.[۴۳]

برخی صاحبنظران، اطلاق روایت سکونی برای حرمت مطلق رقص را نمی‌پذیرند.[۴۴] برخی نیز به تغییر «موضوع» رقص معتقدند و رقص در این روایت را منطبق بر همه انواع رقص موجود نمی‌دانند.[۴۵] برخی نیز گفته‌اند رقص ممنوعه در روایت نبوی، رقصی بوده که در دوره جاهلیت رواج داشته، و در دوره امام صادق(ع) نیز از آن جهت نهی شده که در دوره خلفای اموی و عباسی، مورد بهره‌برداری باطل قرار می گرفته و مورد استقبال اعیان و درباریان بوده است و بنای حکومت بر تربیت کنیزکان آوازه‌خوان و رقاص بوده است.[۴۶]

در کنار استناد برخی از فقیهان به این روایت، علامه مجلسی و برخی دیگر، سند روايت را مطابق قول مشهور، ضعيف می‌دانند.[۴۷]

ادله جواز رقص

فقیهانی که رقص را حرام نمی‌دانند، به عدم وجود دلیل اتکا کرده‌اند؛ چرا که رقص را نوعی سرگرمی می‌دانند که به‌خودی‌خود موضوع هیچ‌یک از احکام چهارگانه تکلیفی نیست. ازاین‌رو، ترتب هر حکم بر عنوان سرگرمی، تابع عوارض، ویژگی‌ها، مقارنات، ملزومات، اغراض، احوال، نتایج و آثار و تحقق عناوین ثانوی است که بالطبع احکام متناسب را اقتضا می‌کند.

بر این اساس، سرگرمی و تفریح، در صورتی که همراه با مفسده شرعی یا عقلی، همچون نقض حریم‌های اخلاقی، اضرار به نفس، بازماندن از وظایف واجب، تعدی به حریم و حقوق دیگران، تضییع عمر، تحمیل هزینه‌های مسرفانه و امثال آن باشد، حرام خواهد بود؛ و در صورت عاری بودن از مفسده، یا بالا‌تر از آن، تأمین منافع و مصالح شرعی و عقلی و تولید آثار و نتایج قابل توجه، همچون درمان بیماری، تجدید قوا، تمدد اعصاب، کسب نشاط روحی، انصراف توجه از اشتغالات فرساینده، تقویت قوای جسمی، حصول آمادگی برای انجام امور مهم و امثال آن، مستحب، و بلکه در مواردی واجب خواهد بود. ازاین‌رو، سرگرمی و تفریح به اعتبارات مختلف، مشمول احکام پنج‌گانه تکلیفی است.[۴۸]

مبانی نسبیت حکم رقص

گفته شده که در استنباط حکم رقص، توجه به نسبیت لهو به‌عنوان دلیل اصلی، می‌تواند تعیین‌کننده مبنای فقیه باشد. برخی از فقیهان به این مسئله تصریح نموده‌اند که نسبیت به‌معنای تحقق عنوان لهو در برخی و عدم تحقق آن در برخی اشخاص دیگر، می‌تواند در حکم رقص تأثیر بگذارد و آن را تحت‌الشعاع قرار دهد.[۴۹] اما در کنار این نگاه، در بسیاری از متون استدلالی اشاره‌ای به این مقوله نشده است.[۵۰]

محمدرضا نکونام نگاهی تاریخی به موضوع رقص داشته و رویکرد تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه می‌داند و معتقد است اگر میدان‌داری جبهه حق بر پدیده‌های اجتماعی وجود داشت، شاهد رویکرد منصفانه‌تری نسبت به آن بودیم؛ چرا که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد[۵۱] و بدین ترتیب معتقد بر آن است که نگاه تحقيرآميز غالب به رقص در سرزمين‌هاى اسلامى، باعث شده است كه رقص در معناى حرفه‌اى آن كمتر كاركردى هنرى بيابد.[۵۲]

در همین راستا، محسن کدیور، قائل به لزوم هماهنگی بین شریعت و عقل عرفی است و تفسیری زمان‌مند از عقل ارائه می‌دهد؛ یعنی احکام دینی در زمان تشریع آنها هماهنگ با عقل عرفی توصیف می‌شود و اگر زمانی، عقل عرفی، حکمی را برنتافت، شرعی بودن آن مورد پرسش جدی است.[۵۳] در نقطه مقابل، به‌گفتهٔ محمدتقی شهیدی‌پور، همچنانکه اصل شریعت خالص، کامل و ثابت است، فهم از شریعت و احکام دین نیز ثابت و مستند به ادله قطعی‌ای است که شامل آیندگان نیز می‌شود.[۵۴]

از سوی دیگر، محمد مجتهد شبستری با بیان اینکه احکام اجتماعی و سیاسی، برای گروه‌های انسانی خاص و معینی صادر شده، بر تفاوت احکام در دوره‌های مختلف تأکید کرده است.[۵۵] همچنین عبدالکریم سروش، در نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، درک دینی در هر عصری را متغیر و مبتنی بر معلومات و مفروضات برون‌دینی انسان‌ها می‌داند که همواره در حال تغییر و تحول است.[۵۶]

منابع مطالعاتی

اطلاعات نشر پاره‌ای از منابع مطالعاتی درباره رقص که در قالب کتاب یا پایان‌نامه نگاشته شده‌اند، در ادامه آورده شده است:

  • رضایی آدریانی، علی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۰ش.
  • چیت‌سازیان، مرتضی؛ کرمی، مژده، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، تهران، چتر دانش، ۱۳۹۹ش.
  • پورشیخی، مجتبی، حکم رقص از دیدگاه فقه مذاهب خمسه، تهران، نسیم دانش کهن، ۱۳۹۷ش.
  • نکونام، محمدرضا، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، اسلام‌شهر، صبح فردا، ۱۳۹۳ش.
  • ناصری، علی، الغناء و الرقص علی المذاهب الخمسه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۶ش.
  • طریقه‌دار، ابوالفضل، شرع و شادی: دیدگاه‌های فقهی درباره رقص، دست‌زدن و شادی، قم، همسایه، ۱۳۷۷ش.

پانویس

  1. خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۱.
  2. عمید، فرهنگ عمید، واژه رقص؛ معلوف، المنجد، ص۲۷۵.
  3. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۵.
  4. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۳.
  5. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۲.
  6. ذاكری، «سير هنر در روان»،
  7. حلی، السرائر، ج۲، ص۲۱۵.
  8. حلی(علامه)، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.
  9. خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.
  10. سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷.
  11. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  12. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  13. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  14. بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۸؛ ج۲، ص۱۶؛ ج۴، ص۳۹؛ النیسابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹.
  15. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۱.
  16. مجلسى، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابن‌حنبل، مسند، ج۶، ص۲۸۳؛ عسقلانى، فتح البارى، ج۷، ص۷۵.
  17. طالقانى، رسالة فى الغناء، ص۸۶۸-۸۷۰.
  18. قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج۱۵، ص۲۱۵؛ نَوَوى، شرح صحیح مسلم، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۶.
  19. خویی، صراط‌ النجاة، ج۱، ص۳۷۲؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.
  20. برای نمونه نگاه کنید به: گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۱۵۶؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۱، ص۱۴۴؛ سیستانی، الفتاوی المیسره، ص۴۳۶و۴۳۷؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.
  21. نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۵۲.
  22. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۴.
  23. فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ج۱، ص۵۴۶.
  24. صافى، جامع الاحكام، ج۱، ص۳۰۵؛ مكارم شيرازى، استفتائات جديد، ج۳، ص۱۵۸؛ جعفر سبحانى، استفتائات، ج۲، ص۵۱۳.
  25. نگاه کنید به: تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ حول الغنا و الموسیقی، ص۴۸؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.
  26. تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ حول الغنا و الموسیقی، ص۴۸.
  27. فاضل لنکرانی، اجوبة السائلین، ص۱۴۸؛ تبریزی، استفتائات جدید، ج۲، ص۲۱۹.
  28. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  29. خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.
  30. فاضل لنکرانی، جامع‌ المسائل، ج۱، ص۴۵۶.
  31. مثلا در رقص باله. حکم حرمت لمس ر. ک: یزدی، العروة الوثقى (المحشى)، ج۵، ص: ۴۹۹.
  32. انصاری، كتاب المكاسب، ج‌۲، ص۴۷.
  33. خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۴۶۶.
  34. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۴۸.
  35. فراهیدی، كتاب العين، ج‌۴، ص۸۷.
  36. واسطی، تاج العروس، ج‌۲، ص۴۰۳؛ ‌طریحی، مجمع البحرين، ج‌۲، ص۱۶۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ج‌۱، ص۷۳۹؛ جزری، النهاية في غريب الحديث والأثر، ج‌۴، ص۲۵۳.
  37. حسينى عاملى، مفتاح الكرامة، ج۱۲، ص۱۷۹-۱۸۰.
  38. شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۰.
  39. نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.
  40. عاملی، وسايل الشيعه، ج۱۷، ص۳۱۳.
  41. کوفی، الجعفريات، ص۱۵۸؛ نوری، مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۵، ح۱۵۱۶۰.
  42. در کتب قدما جستجو شده و یافت نشد: ر.ک: المقنعه، المراسم، الکافی فی الفقه، المبسوط ، نهایه، مهذب، الوسیله، غنیه، سرائر، شرایع.
  43. به‌عنوان نمونه: مامقانی، غاية الآمال في شرح كتاب المكاسب، ج‌۱، ص۱۲۴. احسائی، عوالي اللئالي العزيزية، ج‌۱، ص۲۶۰؛ بحرانی، سداد العباد ورشاد العباد، ص۴۲۴؛ حائری، رياض المسائل، ج‌۱۵، ص۲۶۴.
  44. سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷؛ علیدوست، درس خارج فقه هنر، ۹ بهمن ۱۴۰۱؛ نقیبی، درس خارج فقه، ۸ اسفند ۱۴۰۱.
  45. نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.
  46. چیت‌سازیان، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۵۱.
  47. مجلسى، مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، ج۲۲، ص۳۰۲؛ طباطبائى قمى، مبانى منهاج الصالحين، ج۱، ص۹۹.
  48. شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۳.
  49. خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۴۶۶ (یکون محرما علی من یکون لهویا وباطلا بالاضافة الیه وغیر محرم علی غیره).
  50. ر.ک: انصاری، كتاب المكاسب، ج‌۲، ص۴۱-۵۱.
  51. نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۸.
  52. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص»
  53. خزایی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان» ص۲۲-۲۳، به نقل از محسن کدیور.
  54. شهیدی، درس خارج اصول، ۱۲ آذر ۱۴۰۱ش.
  55. مجتهد شبستری، «تنقیح محل نزاع با فقیهان (بخش دوم و پایانی) – مدعای فقیهان مبنای علمی ندارد».
  56. سروش، قبض ‌و بسط تئوریک شریعت، ص۱۸۲ و ۳۴۲.

منابع

  • ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق.
  • ابن حنبل، احمد، مسند الامام احمد بن حنبل، دارصادر، بیروت، بی‌تا.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم‌، لسان العرب‌، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر‌، بیروت- لبنان‌، ۱۴۱۴ق.
  • احسایى، ابن ابى جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة‌، دار سید الشهداء للنشر‌، قم، ۱۴۰۵ق.
  • امین مهربانی؛ حمید احمدی جلفایی، رقص، دانشنامه جهان اسلام، جلد ۲۰.
  • انصاری، شیخ مرتضى بن محمد، المکاسب المحرمة و البیع و الخیارات( ط- الحدیثة)، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى‌، قم، ۱۴۱۵ق.
  • بحرانى، آل عصفور، حسين بن محمد‌، سداد العباد و رشاد العباد‌، كتابفروشى محلاتى، قم، ۱۴۲۱ق.
  • البخاری الجعفی، محمد بن إسماعيل، صحيح البخاري، محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، دمشق، ۱۴۲۲ق.
  • تبريزى، جواد، صراط النجاة فی أجوبة الإستفتاءات‌، دار الصديقة الشهيدة(س)، قم، ۱۴۳۶ق.
  • جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد ، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، بی‌تا.
  • چیت‌سازیان، مرتضی، غنا و موسیقی و رقص در اسلام،چتردانش، تهران،
  • حائرى، سيد على بن محمد طباطبايى، رياض المسائل في تحقيق الأحكام بالدلائل، مؤسسه آل البيت(ع)، قم، ۱۴۱۸ق.
  • حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، چاپ محمدباقر خالصی، قم، ۱۴۱۹ق.
  • حلّی، ابن ادریس، السرائر، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، قم، ۱۴۱۰ق.
  • حلّى (علامه)، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى‌، نهاية الاحكام في معرفة الأحكام‌، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌، قم، ۱۴۱۹ق.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، غنا و موسیقی، انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۹۸ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتائات، نشر بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ سی، ۱۳۸۵ش.
  • خوئی، سید ابوالقاسم، صراط النجاة استفتاءات لآية الله العظمى الخوئی (قدس سره)، قم، سلمان الفارسی، ۱۴۱۶ق.
  • خزایی، طاهره، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان»، مطالعات جنسیت و خانواده، سال نهم، شماره اول، ۱۴۰۰ش.
  • ذاکری، پریسا، «سیر هنر در روان»، پایگاه اینترنتی آوای تهران ۱۳۹۸ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق/ مصحح: صفوان عدنان داودی دار العلم- الدار الشامیة، لبنان- سوریه، ۱۴۱۲ق.
  • رضایی آدریانی، علی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری ،اسماعیلیان، قم، ۱۴۰۰ش.
  • سبحانی، جعفر، استفتائات، قم، ۱۳۸۹ـ۱۳۹۱ش.
  • سبحانی، جعفر،‌ درس خارج فقه تاریخ ۶ بهمن ۱۳۹۷ش، تارنمای مدرسه فقاهت.
  • سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، موسسه فرهنگی صراط، تهران، ۱۳۸۲ش.
  • سیستانى، سید على حسینى‌، الفتاوی المیسره ، دفتر حضرت آیة الله سیستانى‌، قم، ۱۴۱۶ق.
  • شرف الدین، سیدحسین، "سرگرمی و لهو در قرآن کریم"، فصلنامه شیعه‌شناسی، شماره ۴۸، اسفند ۱۳۹۳ش.
  • شهیدی‌پور، محمدتقی، درس خارج اصول ۱۲ آذر ۱۴۰۱. تارنمای محمدتقی شهیدی.
  • شیرازی، سید صادق حسینی، استفتاءات حول الغنا و الموسیقی، مرکز الرسول الاعظم، کربلا، ۱۴۲۵ق.
  • صافی گلپایگانی، لطف‌الله، جامع الاحکام، دفتر تنظیم و نشر آثار آيت‌الله صافی گلپایگانی، قم،‌ ۱۳۸۵ش.
  • طالقانی، ملانظرعلی بن سلطان محمد، رسالة فی الغناء، [بی نا] – تهران، ۱۳۰۴ق.
  • طباطبائی قمی، سید تقی، مبانی منهاج الصالحین، قم، ۱۴۰۵ـ۱۴۱۱ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، سید احمد حسینى‌، کتابفروشى مرتضوى‌، تهران، ۱۴۱۶ق.
  • عاملی، شیخ حر، وسایل الشیعه، موسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۹ق.
  • عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت،بی‌تا.
  • علیدوست، ابوالقاسم، درس خارج فقه هنر جلسه ۹ بهمن ۱۴۰۱.
  • عمید، حسن، فرهنگ عمید، میلاد، تهران، ۱۴۰۰ش.
  • فاضل لنکرانى، محمد، أجوبة السائلین‌، دفتر حضرت آیة الله‌، قم، ۱۴۱۶ق.
  • فاضل لنکرانى، محمد، جامع المسائل، انتشارات امیر قلم‌، چاپ: اول‌، قم، ۱۴۲۵ق.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق/ مصحح: دکتر مهدی مخزومی و دکتر ابراهیم سامرائی، نشر هجرت، قم، ۱۴۱۰ق.
  • قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
  • کوفی، محمد بن محمد اشعث ، الجعفریات- الأشعثیات، مکتبة نینوی الحدیثة ، تهران، بی‌تا.
  • گلپایگانى، سید محمد رضا موسوى،‌ إرشاد السائل‌، دار الصفوة‌، بیروت- لبنان‌، ۱۴۱۳ق.
  • مامقانى، محمدحسن بن الملا عبداللّٰه، ‌غایة الآمال فی شرح کتاب المکاسب‌، مجمع الذخائر الإسلامیة‌، قم، ۱۴۱۶ق.
  • مجتهد شبستری، محمد، مدعای فقیهان مبنای فقهی ندارد. در تارنمای پژواک ایران.
  • مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۲۲، چاپ علی آخوندی، تهران ۱۳۶۸ش.  
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • معلوف، لویس، المنجد فی اللغه ، انتشارات دهاقانی، قم، ۱۳۷۴ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، گردآوری ابوالقاسم علیان نژادی، قم ۱۳۸۵ش.
  • منتظرى‌، حسینعلی، رساله استفتاءات‌، چاپ: اول‌، قم، بی‌تا.
  • نقیبی، سید مهدی، درس خارج فقه ۸ اسفند ۱۴۰۱ش،تارنمای مدرسه فقاهت.
  • نکونام محمدرضا، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن: فصل یکم: رقص و حرکات موزون»، سایت آیت‌الله نکونام.
  • النیسابوری، مسلم بن الحجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله ص، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
  • نوری، حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، بیروت، ۱۴۰۸ق.
  • نَوَوی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
  • واسطی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق/ مصحح: علی شیری، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی (المحشی)، تحقیق: مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۲۰ق.