کاربر:Alikhani/صفحه تمرین
شبیهسازی اعضای انسان
ناتمام بودن ادله حرمت اولی شبیهسازی انسان
ناظمزاده ادله حرمت شبیهسازی به حکم اولی را در دو مقام (دلایل اهلسنت و ادله فقهای شیعه) بررسی کرده است.(ص۲۴۱) مؤلف، ابتدا هشت دلیل را از سنیمذهبان و سپس سه دلیل از فقهای شیعه نقل کرده است. بیشتر دلیلهایی که نویسنده برای حرمت شبیهسازی به حکم اولی ذکر کرده (به غیر از دو دلیل نخستِ اهلسنت و دو دلیل نخستِ شیعیان) تفصیلِ همان ادلهایست که وی در حرمت شبیهسازی به حکم ثانوی ذکر کرده است.
ادله نقل شده از اهلسنت چنیناند:
- حرمت تولید انسان از غیر آمیزش جنسی؛ اهلسنت از آیاتی مانند آیه ۱۸ سوره اعراف و آیه ۸ سوره سجده، چنین برداشت کردهاند که سنت خدا در خلقت انسان، تنها آفریدن او از راه آمیزش جنسی است و به وجود آوردن انسان از راه دیگر، حرام است.(ص۲۴۲-۲۴۳) ناظمزاده معتقد است، علاوه بر اینکه آیات یادشده، در مقام بیان حکم شرعی برای چگونگی تولید مثل انسان نیست، میتوان ادعای آنان را با آیاتی که درباره خلقت حضرت عیسی(ع) بیان شده، نقض کرد؛ چرا که حضرت عیسی(ع) پدر نداشت و خلقت او به گونه دیگری بوده است.(ص۲۴۴-۲۴۶)
- حرمت اختلاط میاه و اَنساب؛ در توضیح این استدلال گفته شده، یکی از پیامدهای شبیهسازی اختلاط میاه است، در حالی که هدف همه ادیان الهی، از جمله دین اسلام، حفظ پنج مقصد اساسی در زندگی انسان است و یکی از آنها حفظ نَسَب است. ناظمزاده با این بیان که در شبیهسازی انسان، اساساً سلولهای جنسی هیچ نقشی در تولید انسان ندارند، اختلاط میاه را منتفی دانسته است.
- ابهام در رابطه خویشاوندی؛
- ابهام در احکام نفقه و ارث؛
- الغای مفهوم مادری؛
- امکان شکلگیری روابط نامشروع؛
- سوء استفاده مجرمانه از شبیهسازی؛
- از بین رفتن نهاد خانواده.(ص۲۴۱-۲۵۸)
ادله نقل شده از فقیهان شیعه چنیناند:
- جایز نبودن تغییر خلق خدا؛
- عدم مالکیت انسان بر جسم خود؛
- از بین رفتن نظام خانواده.(ص۲۵۸-۲۷۴)
ناظمزاده قمی، با بررسی همه اشکالات یادشده و پاسخ به آنها، در پایان چنین نتیجه گرفته است که شبیهسازی انسان نه به حکم اولی و نه به حکم ثانوی حرام نیست.(ص۲۷۴) او در پایان کتاب و در فصل ششم، در تأیید دیدگاه خود فوائدی را برای اقسامِ سهگانه شبیهسازی، یعنی شبیهسازی اعضا، همزادسازی و شبیهسازی کامل انسان ذکر کرده است که از جمله آنها میتوان به درمان بیماریها، درمان ناباروری و شبیهسازی افراد نابغه اشاره کرد.(ص۲۷۵-۲۷۸)