کتاب فقه و عرف نوشته ابوالقاسم علیدوست از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم است.


معرفی اجمالی

کتاب فقه و عرف نوشته ابوالقاسم علیدوست دربارهٔ جایگاه عرف در فقه و رابطه این دو با یکدیگر است. وی در این کتاب کوشیده است رابطه عرف با فقه و نقش آن در استنباط را تبیین کند. این اثر بر آن است عرف از جمله عناصری است مورد توجه شارع مقدس بوده است.

شناخت عرف هم از جهت مفهوم و از جهت اصطلاح به شفافیت مسئله و محل نزاع کمک میکند از این رو در بخش اول به طرح مباحث کلی دربارهٔ ارتباط عرف و فقه، انگیزه طرح این مسئله، عرف از منظر مذاهب اسلامی و در پایان این بخش به بیان ساختار کتاب پرداخته است.

نویسنده در بخش اول به تبیین کلیاتی از جمله مفاهیم تحقیق، واژه‌های کلیدی همسو و مرتبط با مفاهیم تحقیق پرداخته است. وی در بخش دوم و در دو فصل کاربرد عرف در فقه و استنباط احکام شرع که شامل کاربرد استقلالی و غیر استقلالی می‌شود می‌پردازد. بخش سوم این کتاب شبهه‌ها، پرسش‌ها و آسیب‌ها را مورد بررسی قرار داده است.

نویسنده

ابوالقاسم علیدوست مدرس سطح عالی و از اساتید خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم است. رشته تخصصی وی ادبیات عرب، اصول فقه، فقه، تفسیر و فلسفه فقه است. علیدوست تدریس خارج اصول را از سال ۱۳۷۵ و خارج فقه را از سال ۱۳۸۲، تدریس فلسفه فقه را در سال ۱۳۸۹ در مدرسه عالی خاتم‌الاوصیا (عج) آغاز نمود.

وی که صاحب ده‌ها کتاب و مقاله و اثر در حوزه مباحث فقه و اصولی است در جایگاه استاد راهنما نیز هدایت علمی تعداد فراوانی از پایان‌نامه‌ها و مقالات را بر عهده داشته است.

ساختار و فهرست

کتاب فقه و عرف در یک مقدمه و سه بخش تنظیم شده است. در بخش مقدمه به طرح مباحث کلی دربارهٔ ارتباط عرف و فقه، انگیزه طرح این مسئله، عرف از منظر مذاهب اسلامی و در پایان این بخش به بیان ساختار کتاب پرداخته است. نویسنده در بخش اول به تبیین کلیاتی از جمله مفاهیم تحقیق، واژه‌های کلیدی همسو و مرتبط با مفاهیم تحقیق پرداخته است.

کاربرد عرف در فقه

وی در بخش دوم و در دو فصل کاربرد عرف در فقه و استنباط احکام شرع که شامل کاربرد استقلالی و غیر استقلالی می‌شود می‌پردازد. در فصل اول و در مسئله کاربرد استقلالی در مبحث اول به بررسی منبع بودن عرف اشاره می‌کند. در مبحث دوم عرف به عنوان سندی در اجتهاد در شش گفتار تبیین و تحقیق شده است.

در فصل دوم از این بخش و در ذیل عنوان کاربرد غیر استقلالی و آلی عرف، مسئله موقعیت کارایی عرف در حوزه اندیشه‌ها بررسی شده است. در این فصل و در ابتدا در دو بند مسئله مراجعه به عرف در مفاهیم مفردات و هیئت‌های بکار رفته در دلیل و همچنین مراجعه به عرف دربرداشت از مجموعه دلیل یا ادله یا امور پیرامون پرداخته است. در بند دوم به مواردی از جمله تنقیح مناط، تخصیص، تقیید و عدم انعقاد اطلاق اشاره می‌کند.

در ادامه و در بررسی پایانی با طرح سه اصل به بررسی اعتبار یا عدم اعتبار داوری کارشناس در تطبیق پرداخته است.

شبهه‌ها، پرسش‌ها و آسیب‌ها

در بخش سوم کتاب فقه و عرف نویسنده سعی در پاسخ به شبهه‌ها، پرسش‌ها و بررسی آسیب‌های در مسئله عرف است. وی در این بخش و در فصل اول به بررسی و پاسخ به شبهه‌ها و پرسش‌ها و در فصل دوم به بررسی آسیب‌ها پرداخته است. نویسنده در فصل اول به شبهات حوزه شریعت و عرف و مباحث وابسته آن اشاره و سپس مورد بررسی قرار داده است. در فصل دوم و مساله آسیبها در 5 بند که شامل عرفی انگاری شریعت و فقه، برداشت ناصحیح از تاثیر زمان و مکان بر احکام، واگذاری تشخیص موضوعات پیچیده به عرف مردم، توهم عرف عام و بنای عقلا و جابجایی غیرعلمی عرف با غیر عرف در کاربرد پرداخته است.

مدعیات

ابوالقاسم علیدوست در بخش اول و در تعریف مفاهیم کلی به معرفی فقه می‌پردازد و مدعی است که کارایی واژه فقه در وقتی است که علم به احکام همراه با علم به مستندات و ادله تفصیلی آنها باشد لذا دانش مقلد علم فقه نیست! علاوه اینکه این علم و فهم باید با ضوابط شناخته شده اجتهاد و منطق حقوقی پذیرفته شده سامان یافته باشد. (ص۴۳)

وی در ادامه در تعریف واژه عرف نیز با اشاره به معانی خوی و عادت، فعل پسندیده و امر متداول بین مردم این معانی را تعریف پذیرفته شده در این کتاب می‌داند. (ص۴۶)

نویسنده در تعریف مصطلح فقه و اصول بر آن است که منظور از عرف فهم یا بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم که صورت قانون مجعول و مشروع نزد آن‌ها به خود نگرفته باشند. (ص ۶۱)

علیدوست در تقسیم عرف به دقیق و متسامح سه نکته را مدعی می‌شود که: تقسیم عرف به دقیق و غیر دقیق به اعتبار کارایی آن در تطبیق مفاهیم و عناوین بر مصادیق و معنونات آن‌هاست.